نسريننسرين، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 20 روز سن داره
باباي نسرينباباي نسرين، تا این لحظه: 53 سال و 1 ماه و 6 روز سن داره
مامان نسرينمامان نسرين، تا این لحظه: 43 سال و 3 ماه و 9 روز سن داره
كلاس زبانكلاس زبان، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 13 روز سن داره
كلاس خوشنويسيكلاس خوشنويسي، تا این لحظه: 4 سال و 10 ماه و 9 روز سن داره
كلاس نقاشيكلاس نقاشي، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 9 روز سن داره
كلاس تكواندوكلاس تكواندو، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره
كلاس يو سي مثكلاس يو سي مث، تا این لحظه: 4 سال و 10 ماه و 9 روز سن داره
تاسيس وبلاگمتاسيس وبلاگم، تا این لحظه: 4 سال و 12 روز سن داره
كتابخانه اتاقمكتابخانه اتاقم، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 20 روز سن داره
ديدار من با قصه ها عوض ميشوندديدار من با قصه ها عوض ميشوند، تا این لحظه: 3 سال و 11 ماه و 13 روز سن داره
دوستي با آوينا جونممممم پرنسسي ترين دوست دنيادوستي با آوينا جونممممم پرنسسي ترين دوست دنيا، تا این لحظه: 3 سال و 11 ماه و 28 روز سن داره

دخـــــــــــnasrinـــــــــــتـري از جــنــــــــســــ پايــــيز

خاطرات پرنسسي با رويا هاي پاييزي

اولين روز ارديبهشت چگونه گذشت

سلام دوستان عزيزم من امروز حدود10 بيدار شدم صبحانه كه هيچوقت نمي خورم اومدم سر وقت ني ني وبلاگ تا وقت ناهار دسپخت مامان خوشملم كه دستپختش هم مث خودشه(خوشمل تركيبي از خوشگل و خوشمزه )خخخخخ بعد از ناهار و گپ و گفت با مامانم يه بارون خوشگل باريد و من ازش يه پست گذاشتم منم فرصتو غنيمت شمردم و شروع كردم به عكس گرفتن توي عكس دوم زنبور كوچولو يي هست كه رفته تو شكوفه و داره شهد جمع ميكنه راستي يادم رفت بگم12ونيم به مدرسه تلويزيوني ايران نگاه كردم بعد از نقاشي هام عكس گرفتم و مطالعه كردم پست بعدي نقاشي هامو ميذارم خانواده همچنان از غيب شدن بستني ها و كيك هاشون متعجبن حالا كه تو خونم همش معدمو شرمنده...
1 ارديبهشت 1399
1